الیزابت
نوامبر 10, 2022 در 16:53 توسط احمد عبدالهزاده مهنه

پای پلهبرقی بست پایینخیابان، صحبتم با دو آقای جوان تهرانی گل انداخت. دستبهکیف شدم تا علاوه بر هدیۀ خوردنی (شکلات)، هدیۀ بردنی هم بهشان بدهم: پَری از کبوتران حرم.
– من خاطراتم را از روزهای خدمت در حرم مینویسم.
– چه جالب!
– حالا انشاءالله بهحق امامرضا(ع) اینترنت که آزاد شد، توی تلگرام بزن «کبوتر حرم».
– حتماً. همین الان هم یک خاطره برات میسازم.
از زیر قاب گوشیاش کاغذی را بیرون کشید و پر کبوتر را بهجای آن گذاشت.
– این اسکناس دهپوندی را اینجا گذاشته بودم که عکس قدرتمندترین آدم جهان همیشه پیش چشمم باشد: ملکه الیزابت. همیشه بهش نگاه میکردم و انرژی میگرفتم. حالا دیگر به دردم نمیخورد. دیگر پر سیمرغ دارم. هروقت گره به کارم بیفتد، نگاهش میکنم و به امامرضا وصل میشوم.
ظهر که غذای متبرکم را تقدیمش کردم، گفت که خادمی دیگر هم غذایش را به دوست او داده. غذاها را بردند تا یخزده نگه دارند و هر روز با سرقاشقی از آن، به خوراک خانهشان طعم حرم ببخشند.
۸ مهر ۱۴۰۱ / ۳ ربیعالاول ۱۴۴۴
برچسبها:الیزابت, الیزابت دوم, امامرضا علیهالسلام, امامرضا(ع), بست پایین, بست پایینخیابان, پلهبرقی, پوند, حرم امامرضا علیهالسلام, خادم افتخاری, خادم امامرضا علیهالسلام, خاطرات خدمت, خاطرات خدمت افتخاری, خدمت افتخاری, دهپوندی, سیمرغ, شکلات, کبوتر حرم, کشیک, ملکه الیزابت, ملکه الیزابت دوم