تیکه!
ژانویه 26, 2023 در 00:30 توسط احمد عبدالهزاده مهنه

کشیک روز شهادت حضرت مادر به پایان رسیده بود. بستههای نمک متبرکی را که همکشیک مویسپیدم طبق معمول عنایت کرده بود، توی جیبم گذاشتم. به همکشیک مویسیاهم گفتم: «نِمک نِمِخی؟»
ـ نه. وقتی میرم سر پاس، برمیدارم میدم به زائر. الان که دارم میرم خونه، میمونه توی جیبم تا هفتۀ بعد.
ـ مگه تو بیرون حرم خادم نیستی؟! تیکه خیلی سِنگین بود ها!
ـ بیرون حرم خادم هستم؛ ولی رو نمیکنم که ریا نشه!
ـ تیکه خیلی سِنگینتر بود ها!
۶ دی ۱۴۰۱
برچسبها:تیکه, حرم امامرضا علیهالسلام, خادم افتخاری, خادم امامرضا علیهالسلام, خاطرات خدمت, خاطرات خدمت افتخاری, خدمت افتخاری, ریا, طعنه, کبوتر حرم, کشیک, نمک, نمک متبرک