حقالناس
خرداد ۲۱, ۱۳۹۵ در ۰۲:۲۴ توسط احمد عبدالهزاده مهنه

عصرانه را توی مشما گذاشتم و مشما را توی یخچال آسایشگاه. اذان مغرب آخرین روز ماه شعبان به افق حرم امامرضا علیهالسلام ساعت هشت و هشت دقیقه بود و به دستور مسئول کشیک، باید همان سر پست، ورودی نواب صفوی تا ابتدای بست شیخ حر عاملی افطار میکردم.
از چرت عصرانه که سر برداشتم، دستور عوض شده بود: روزهدارها در آسایشگاه افطار کنند و بعد سر پست بروند. سفره پهن بود و هرکسی داشت بساط خودش را آماده میکرد تا برای افطار معطل نشود و پست خالی نماند. من هم دستبهکار شدم: تخممرغ آبپز را پوست کندم. دو لیوان شربت آبلیموی خنک برای خودم ریختم. پنیر، گوجهفرنگی، دو تا خرما و چند تا گیلاس سرخ و براق را هم آماده گذاشتم. سبزی هم که کنار دستم بود. ایستادم به نماز جماعت آسایشگاه.
نماز عشا را گذاشتم برای بعد. سر سفره، تندتند تسبیحات حضرت زهرا سلاماللهعلیها را میگفتم که مسئول کشیک آمد و بهم گیر داد: «پاشو دیگر! دارد تسبیحات میخواند برای من! بچهها سر پست منتظرند. حقالناس است ها!»
خرماها را برداشتم و مثل فنر از جا پریدم. رفتم بیخ گوش مسئول کشیک ایستادم و گفتم: «من که دیگر افطار نمیخورم؛ ولی ازاینبهبعد یا تصمیم نگیرید، یا اگر می گیرید، پاش بایستید.» گفت: «بنشین بابا! شوخی کردم!» ولی دیگر کار این حرفها گذشته بود و حسابی بهم برخورده بود.
با دلخوری سر پست قدم میزدم که یکی از همکشیکها با مشمایی در دست سررسید. نصیحتم کرد که: «شوخی کرده. به دل نگیر. تو را خودمانی فرض کرده که اینجوری گفته.» ولی من همچنان دلخور بودم.
چند لحظه بعد از اینکه مشمای افطاری مختصر حرم در دستان پیرمرد زائر جای گرفته بود، با خودم فکر کردم که آن شوخی و این دلخوری، همهاش برای این بوده که افطاری به دست زائر امامرضا علیهالسلام برسد. خوشحال شدم: حقالناس به صاحبش رسیده بود.
۱۲ مشت دون
بهزاد
on خرداد ۲۱, ۱۳۹۵ -
عالی بود.این نگاه قشنگ به اتفاقات به ظاهر گذرا نشان از عمق ایمانت داره احمد جان
[پاسخ]
احمد عبدالهزاده مهنه پاسخ در تاريخ خرداد ۲۱ام, ۱۳۹۵ ۱۸:۳۰:
سلام. لطف داری؛ ولی دیگه شلوغش نکن بهزاد جان!
[پاسخ]
عباس رحمانی
on خرداد ۲۱, ۱۳۹۵ -
سلام
درود بر اقای عبدالله زاده عزیز
التماس دعا
عباس رحمانی 😉
د
[پاسخ]
احمد عبدالهزاده مهنه پاسخ در تاريخ خرداد ۲۱ام, ۱۳۹۵ ۱۸:۳۲:
سلام علیکم. درود بر آقای مهندس رحمانی بزرگوار. محتاجیم به دعا.
[پاسخ]
حمید
on خرداد ۲۲, ۱۳۹۵ -
احمد زود به دل نگیر :
[پاسخ]
احمد عبدالهزاده مهنه پاسخ در تاريخ خرداد ۲۲ام, ۱۳۹۵ ۱۴:۴۵:
تازگیها بداخلاق شدهم؛ ولی خب، حکمت داشت دیگه!
[پاسخ]
زائرحرم
on مرداد ۱۰, ۱۳۹۵ -
چقدر قشنگ…
[پاسخ]
ناشناس
on بهمن ۵, ۱۳۹۶ -
سلام
چقدر قشنگ اتفاقهای کوچک را تفسیر و تعبیر میکنید
[پاسخ]
احمد عبدالهزاده مهنه پاسخ در تاريخ بهمن ۸ام, ۱۳۹۶ ۲۰:۵۶:
سلام. لطف دارید. واقعاً و بیتعارف و اغراق، این اتفاقها رو معجزه میدونم.
[پاسخ]
ناشناس
on خرداد ۹, ۱۳۹۷ -
➡ ➡ ➡
[پاسخ]
ناشناس
on بهمن ۲۴, ۱۳۹۸ -
سلام بر خادم امام رضا علیه السلام
چه حس خوبی داشت این خاطره…
[پاسخ]
احمد عبدالهزاده مهنه پاسخ در تاريخ بهمن ۳۰ام, ۱۳۹۸ ۱۰:۵۳:
سلام بر زائر امامرضا علیهالسلام. لطف دارید.
[پاسخ]