راز بلا
مارس 23, 2016 در 00:00 توسط احمد عبدالهزاده مهنه
ـ ماشاءالله اخلاص شُرّه مُکُنه! (از سرورویت میبارد.)
این را سیداحمد، دوست و همکارم در کشیکی دیگر، گفت وقتیکه دید روز اول فروردین ۱۳۹۵ اصلاً کشیک فوقالعاده نیستم و خودم را فقط برای مهربانی با زائران نوروزی به حرم رساندهام.
راستش، خودم هم کیف کرده بودم از آنهمه مهربانی که در لحظات تحویل سال نثار زائران آقا میکردم. بستۀ مهربانیام کامل بود: شکلات، تبریک، لبخند، شوخی، برگههای حرز امامرضا(ع) و… .
ناگهان در آن هنگامۀ مهربانی، یاد عزیزی افتادم که در سال ۱۳۹۴ از دست داده بودم؛ عزیزی که سهم بزرگی از عشق و مهربانیام داشت. فکر کردم شاید خدا او را از من گرفته تا همۀ محبتم را خرج زائران امام مهربان کنم. دلتنگ عزیز دلم بودم که دلدار، دلم را آرام کرد با یادآوری راز بلا.
برچسبها:حرم امامرضا علیهالسلام, خادم امامرضا علیهالسلام, خاطرات خدمت, سالتحویل, کبوتر حرم