روضۀ امینالله
آوریل 23, 2012 در 14:27 توسط احمد عبدالهزاده مهنه
پشت به دیوار بارانخوردۀ صحن انقلاب، روبهروی پنجرهفولاد و گنبد طلا، نگران چشمۀ چشمهایم ایستاده بودم که در پایان خدمت هفتگی، آنهم در ایام فاطمیه، خشکیده بود. زیارت امینالله منتخب ادعیه و زیارات به ابتدای صفحۀ سومش رسیده بود و من همچنان منتظر اشک بودم که «و اَعلامَ القاصِدینَ اِلَیکَ واضِحَه» دلم را به کوچههای مدینه کشاند. خدایا! هرکس که آهنگ تو کند، نشانههایش آشکار است. هرکس در کوچههای مدینه به دنبال تو بگردد، گذارش به خانهای خواهد افتاد که «سَدَّ الاَبوابَ الّا بابَه». رسیدن به این خانه نشانی نمیخواهد. خانۀ فاطمه سلاماللهعلیها را راحت میشود شناخت: از در سوختهاش!