روضۀ جدایی
دسامبر 30, 2009 در 09:40 توسط احمد عبدالهزاده مهنه

پریروز، روز یازدهم محرّم، نزدیک غروب پاسم شروع شد. انتهای بست شیخ بهاءالدین، کفشداری ۱۴، ایستاده بودم که نگاهم به غروب خورشید افتاد و دلم گرفت. یاد وداع کاروان کربلا با بدنهای بیسر سیدالشهداء علیهالسلام و اهلبیت و اصحابشون افتادم. یاد قصۀ تلخ جدایی… .
با خودم فکر کردم که وقتی سفری پیش میآد و میخوام از مشهد بیرون برم، چقدر برام سخته؛ بااینکه نه به امامرضا علیهالسلام معرفت کامل دارم و نه قدرش رو میدونم. حتماً همۀ زائران حضرت هم موقع بیرونرفتن از مشهد همین احساس دلتنگی رو دارند.
اما کاروان اسرای اهلبیت(ع)، بهخصوص امامسجاد و حضرت زینب سلاماللهعلیهما، عارف به حق امام بودند و میدونستند درد جدایی از امام یعنی چی. اونها چی کشیدند وقتی برای خداحافظی از کنار شهدای کربلا عبور کردند و راهی کوفه شدند!
امان از دل زینب(س)!