شاخ!
مارس 21, 2018 در 00:38 توسط احمد عبدالهزاده مهنه
تا امروز شاخ ندیده بودم! البته شاخ اینستاگرام!
صحن غدیر در آستانۀ آخرین نماز جماعت سال ۱۳۹۶ قفل شد. همراه چند مرد دیگر، گیر افتادم پشت آخرین صف نماز خواهران. یکی از مردان جوان اصرار میکرد که جمعیت را بشکافد و خودش را به خانوادهاش برساند. گفتم: «نمیشود. باید صبر کنید نماز تمام شود.»
سر صحبتمان باز شد با چند زائرِ مانده در راهبندان زائران دیگر. اهل خویشاندازی (سلفیگرفتن) و اینستاگرام بودند:
ـ عجب جمعیتی! باید عکس بگیرم بگذارم توی اینستاگرام.
ـ من الان لایْو میگذارم.
ـ شما که اینستاگرامباز هستید، از آن هلال ماه هم بگیرید.
ـ ها! عجب صحنهای!
از جوان شمالی پرسیدم: «تلگرامباز هم هستی؟»
ـ نه، من شاخ اینستاگرامم! دههزار فالوئر دارم!
ـ بیا. این کانال تلگرام من است.
و کارت معرفی کبوتر حرم را بهش دادم؛ همان تکهکاغذ کوچکی که خودم با وُرد طراحی کرده بودم و آورده بودم که امروز به زائران تلگرامخوان بدهم.
ـ الان عضو شوم؟
ـ بله.
ـ کَ… بو… تر… صدوشصتودوتا؟! [یعنی چقدر کم!] چند تا ادمین داری؟
ـ یکی! خودمم و خودم.
ـ امشب توی اینستا پست میگذارم همه ببینند. به این دوستهام هم بده. اصلاً همهاش را بده من میدهم به زوّار.
ـ پس باید قول بدهید که نفری هزار عضو برام جور کنید!
شاید امامرضا علیهالسلام جوان مازندرانی را مأمور کرده که اعضای کبوتر حرم را چندصدبرابر کند. ببینم چه میکنی آقای شاخ! ببینم چه میکنید اینستاییها!
برچسبها:اینستاگرام, تلگرام, حرم امامرضا علیهالسلام, خادم امامرضا علیهالسلام, خاطرات خدمت, سالتحویل, شاخ, صحن غدیر, کانال, کبوتر حرم