چراغموشی
بهمن ۱۶, ۱۳۹۰ در ۲۰:۱۶ توسط احمد عبدالهزاده مهنه

در ایوان مقصورۀ مسجد گوهرشاد، رو به گنبد نشسته بودم و داشتم قرآن میخواندم. نگاهم به مردی افتاد که به چشم ظاهربین من، چندان اهل معرفت نبود و داشت چند قدم آن طرفتر، با دوستش از شیخ بهایی میگفت. با خودم گفتم: «چه اظهارفضلی هم میکند! آخر تو را با شیخ بهایی چهکار؟» شرمنده شدم وقتیکه نکتۀ ناب آخر حرفهایش را شنیدم: «اینهمه علما و بزرگان در حرم دفن شدهاند و هرکدام برای خودشان یلی هستند؛ ولی در کنار آفتاب وجود علیبنموسیالرضا(ع)، چراغموشی هم بهحساب نمیآیند.»