ـ حَجآقا! شوما چهقدر میگیرید اینجا وایمیستید؟ ـ هیچچی. ـ هیچچی که نیمیشِد! ـ خُب ما هفتهای یک روز افتخاری میآیْم و روزهای دیگه هرکسی شغلی داره. ـ آهان! گفتم هیچچی که نیمیشِد! بهنظر شما این گفتوگو، بارها و با…… بیشتر »
حسرت اینکه کاش میشد بشکنم، کامم را حسابی تلخ کرده بود. دنبال فرصتی بودم تا بتوانم در اولین لحظات سال ۱۳۹۳ مهربانیام را به زائران بهاری هدیه دهم. با پایان مراسم ویژۀ تحویل سال نو، موج زائران بهسوی خروجیها سرازیر…… بیشتر »
قبول! زائر امامرضا علیهالسلام واقعاً اذیت میشد. بچههای انتظامات نماز هم باید زودتر دستبهکار میشدند تا خواهران زائر مجبور نباشند پس از چند بار جابهجا شدن، یک بار دیگر هم برای ساماندادن صفهای نماز جماعت مغرب و عشا از جایشان…… بیشتر »