– چقدر پسر خوبی بود! ولی راحت شد بندهخدا. خیلی مریضی کشید. مرحوم مهدی دهقان را میگفتند؛ همکشیک محجوب و عزیزمان که دست اجل او را به بهانۀ سرطان از میانمان برد. خادمی بیحاشیه، ساکت، خادم. سر سفرۀ افطار آخرین…… بیشتر »
وقتی امامرضا علیهالسلام بخواهد به کسی غذای حضرت بدهد، کلاً از یادت میبرد که از پارسال، متولیان حرمش همان چهار افطاری ماه رمضان را هم از بچههای ارشاد دریغ کردهاند. کاری میکند که به علیاصغر کلاسششمی و پدرومادرش، همکوپهایهایت در…… بیشتر »
گشتوگذار خادمانهام در قطعۀ ده، دور آبنمای غربی صحن جامع، تقریباً به روبهروی بست شیخ بهاء رسیده بود که آقای زائر عزیزی با ادب تمام پرسید: «ببخشید! دستشویی کجا میتونه باشه؟» ناگهان حس ویراستاریام گل کرد. توی دلم شروع کردم…… بیشتر »
دخترکوچولو داشت با کفشهای سوتکدارش از صحن هدایت میگذشت. دست چپش در دست مادر بود و در دست راست، مُهر نسبتاً بزرگی را گرفته بود تا شاید در حرم به سبک کودکانۀ خودش نماز بخواند. با شکلات به طرفش رفتم……. بیشتر »
گفتم غیرتیاش کنم تا شاید هم خودش عقبتر برود و هم دخترش که مرز تکلیف را حداقل دوسه سالی رد کرده بود، مرزش را با من رعایت کند. چند ساعت مانده به تحویل سال ۱۳۹۴، بست شیخ حر عاملی را…… بیشتر »
دخترکوچولو با آن چادر سفید گلدارش آنقدر ناز شده بود که نتوانستم در اولین کشیک موظفی سال ۱۳۹۴، شکلاتی مهمانش نکنم. ورودیِ رواق امامخمینی(ره) به خدمت زائرانی ایستاده بودم که در شب شهادت مادر ارباب، حضرت فاطمۀ زهرا سلاماللهعلیها، خود…… بیشتر »
آخرین زیارت جامعۀ سال ۱۳۹۳ را همکشیکم پیشنهاد کرد، حدود دو ساعت پیش از تحویل سال نو. جامعۀ کبیرهای که پس از خواندن زیارت عاشورا، روضۀ جامعۀ کبیره شده بود: «وَ ذَلَّ کُلُّ شَیءٍ لَکُم.» همه چیز ذلیل شماست. همه…… بیشتر »
آخرین امینالله سال ۱۳۹۳، در آسایشگاه و ایام فاطمیه روزیام شد و باز هم عبارات امینالله برایم روضۀ فاطمه سلاماللهعلیها خواند: «وَ اَصواتَ الدّاعینَ اِلَیکَ صاعِدَهٌ، وَ اَبوابَ الاِجابَهِ لَهُم مُفَتَّحَهٌ.» خدایا! صدای دعاگویان به درگاهت در فراز است، و…… بیشتر »
بعد از کشیک فوقالعادۀ سالتحویل ۱۳۹۴، داشتم با چای خوشطعم حضرت خستگی درمیکردم که نوایی خراسانی نگاهم را متوجه تلویزیون آسایشگاه کرد. چشمم در قاب جعبۀ جادو به صحنوسرای امامرضا علیهالسلام افتاد و عجیب اینکه دلم هوای حرم کرد. گاهی…… بیشتر »