گاهی امامرضا علیهالسلام معجزه میکند تا هدیههای متبرکش روزیِ ویرجینیا شود. ******** نمیدانم اسمش را چه بگذارم: پیرغلام، همیشهخادم، پدیدۀ نوکری، آچارفرانسۀ حرم، وقف خدمت، وردست حضرت…؟ بیستوچند سال است که هر روزِ خدا میآید حرم برای نوکری. همۀ سوراخسُنبههای…… بیشتر »
شاید فقط در حرم امامرضا(ع) پیش بیاید که کسی لالایی نخواند و بگوید لا لا لا لا! توی بست شیخ طبرسی قدم میزدم بهخدمت که زائری عراقی بهم گفت ویلچر میخواهد. بهش گفتم باید صبر کند تا دوستان امداد زائر…… بیشتر »
در قطار مشهدتهران نشستهام: بهسوی مصاحبهای شغلی که شاید تهراننشینم کند. مکان مصاحبه و محل کار هم در سعادتآباد است؛ آن بالابالاها! دوسه ساعت پیش، رفتم حرم برای زیارت و خداحافظی و اشک پشتپا. روبهروی گنبد آقا زار زدم: «سعادتآباد…… بیشتر »
اول صبح و کفشداری ۱۳ و سرِ خلوت امامرضا(ع) در اولین کشیک بعد از ماه مبارک رمضان. جوانکی که بهظاهر، عقل و سالش دست در دست هم نداشتند، رسید کنار من و همکشیکم. با چشمهای معصومش زل زد بهمان و…… بیشتر »
چه توفیقی از این بهتر که شب بیستوسوم ماه رمضان، به یادت بیاورند که خیلی عقبی؟ خیلی عقب! افطاری را در رواق غدیر نوش جان کرده بودیم؛ بادقت که هیچچیز از قلم نیفتد: نان و پنیر و سبزی، خرما، سوپ،…… بیشتر »
امامرضا(ع) بخواهد، در اتوبوس واحد هم میشود افطاری داد؛ آنهم شب قدر! اتوبوس خط ۱۲ که مَرکب خدمت شب نوزدهم شده بود، در ازدحام میدان شهدا به اذان مغرب خورد و زائران روزهدار را دقیقههایی در انتظار نگه داشت. شکلاتهای…… بیشتر »
توی آسایشگاه دراز کشیدهام، هلاک از خستگی و تشنگی. پاهام را هم دراز کردهام روی سردکن تا هوا بخورد. دو قدم آنطرفتر، همکشیکم گوش مفت گیر آورده و دارد کیلوکیلو نظریههای روانشناسی میدهد: استراتژی انتخاب، لِیدی، شرایط استِیبل و… ……. بیشتر »
امامرضایی دیگر: هم خطاپوشی و هم اهل «چشمپوشی». صبح ماه مبارک رمضان ایستاده بودم به خدمت در کفشداری ۱۳، بست شیخ بهایی. حاجی تدینی، همکشیک چندینساله که حالا به بخش دیگری رفته، ایستاد برای سلاموعلیک. بعد، انگار ناگهان کشف تازهای…… بیشتر »
چه مبارک سحری بود و چه مبارک سحریای! مامان پرسید: ـ سحری همین جا میخوری یا شب میروی حرم؟ ـ نه، همین امشب بروم بهتر است. بعد از سحر سنگین میشوم. و به راه افتادم تا بروم دوسه ساعتی در…… بیشتر »
حلقۀ وصل، بازهم حلقۀ وصل شد برای رساندن دلی به حاجتی. هایهای خالصانۀ زائر بیمار و دلشکستۀ اصفهانی در چندقدمی بابالکاظم(ع)، خانم زائری را بهسمت ما کشاند. به حاجآقای زائر التماس دعا گفت و از من دربارۀ غذای حضرت پرسید:…… بیشتر »