چشمپوشی
ژوئن 8, 2017 در 06:31 توسط احمد عبدالهزاده مهنه
امامرضایی دیگر: هم خطاپوشی و هم اهل «چشمپوشی».
صبح ماه مبارک رمضان ایستاده بودم به خدمت در کفشداری ۱۳، بست شیخ بهایی. حاجی تدینی، همکشیک چندینساله که حالا به بخش دیگری رفته، ایستاد برای سلاموعلیک. بعد، انگار ناگهان کشف تازهای کرده باشد، با آن نگاه مهربان و پدرانهاش پرسید: «چشمت چی شده؟»
ـ نمیدانم. چی شده حاجآقا؟
ـ انگار اینیکی از آنیکی کوچکتر است.
ـ آهان! این مادرزادی است حاجآقا.
ـ عجب! تا حالا متوجه نشده بودم!
ـ چه جالب! خیلی هم پیاش را گرفتهایم. درنهایت گفتند از این بهتر نمیشود.
ـ مهم نیست. انشاءالله بیناییاش مشکل نداشته باشد.
حاجی تدینی خداحافظی کرد و دلم را تنها گذاشت با امامرضا(ع):
ـ امامرضایی دیگر: چرکهای باطنم را که هیچ، نارسایی ظاهرم را هم میپوشانی. بنازم به اینهمه چشمپوشی و «چشمپوشی».
برچسبها:بست شیخ بهایی, چشم, حرم امامرضا علیهالسلام, خادم امامرضا علیهالسلام, خاطرات خدمت, کبوتر حرم, کفشداری ۱۳, ماه رمضان