افتخار
آگوست 24, 2017 در 23:47 توسط احمد عبدالهزاده مهنه
عصر چهارشنبه، ۱شهریور۱۳۹۶ و اول ذیالحجه، در بست شیخ طبرسی خدمت میکردم و عنایت میجستم. دو جوان شاد و شنگول بهطرفم آمدند. لهجهشان به جنوبی میزد:
ـ آقا! افتخار میدی یه عکس باهاتون بگیریم؟
ـ خواهش میکنم. فقط زود بگیر که کسی نبینه!
یکیشان ایستاد کنارم و دست بر شانهام گذاشت. دیگری هم گوشی را تنظیم کرد تا عکس بگیرد:
ـ آخ! میگه حافظۀ دستگاه پر است!
جوان ایستاده در کنار من لبخندی زد از سر حسرت که حاجتش برآورده نشده است. باید از دلش درمیآوردم. با خنده گفتم:
ـ من افتخار دادم ها. گوشیت افتخار نداد!
برچسبها:افتخار, بست شیخ طبرسی, حرم امامرضا علیهالسلام, خادم امامرضا علیهالسلام, خاطرات خدمت, عکس, کبوتر حرم, گوشی