خیلی دور، خیلی نزدیک
دسامبر 28, 2010 در 21:51 توسط احمد عبدالهزاده مهنه
هرکی از امامرضا علیهالسلام فاصله بگیره، خودش رو «کسی» حساب میکنه و توهم برش میداره که واقعاً توی عالم، کارهایه. مثل همین سایۀ مسجد گوهرشاد: روی نمای بیرونی ایوون که میافته، بزرگه و پرهیبت؛ اونقدر که سایۀ گنبدش از گنبد آقا هم بزرگتر بهنظر میرسه. اما یهذره که میره جلوتر، کوچیک میشه و سربهزیر.
آقا جون! هفتهای یه بار میآم نوکریت که به شما نزدیک بشم و از منمنکردنهای هرروزهم فاصله بگیرم؛ ولی بازهم یادم میره و در پیشگاه شما، خودم رو «کسی» حساب میکنم. به خودت نزدیکم کن و از «خودم»، دور. خیلی دور، خیلی نزدیک.