با زائران پیادۀ آقا
ژانویه 24, 2013 در 12:59 توسط احمد عبدالهزاده مهنه
دیدن زائران پیادۀ آقا امامرضا علیهالسلام در ایام آخر صفر، حسرت نرسیدن به زیارت اربعین کربلا و همراهی با زائران پیادۀ اباعبداللهالحسین(ع) را دوباره در وجودم زنده کرده بود. عجیب غبطه میخوردم به این پاهای پرارادت که خود را از هر سو به مشهد و کربلا میرسانند.
کشیک فوقالعادۀ ۲۸ صفر داشت به پایان میرسید که مادری پابرهنه خودش را به من رساند و نشانی کفشداری را پرسید تا از آنجا دمپایی بگیرد. مجبور شدم همراهش شوم؛ چون زائر ساده و خاکیِ کاروانی پیاده از تربتحیدریه نمیتوانست بهتنهایی نشانیها را پیدا کند. فکر کردم برای لحظهای همراهشدن با زائران پیادۀ آقا، بهترین فرصت است. نگذاشتم ابراز شرمندگیها و «ای خدا مرگُم»های پیدرپیاش مانعم شود که کفشهایم را با افتخار به او بدهم و خودم پابرهنه راه کفشداری صحن آزادی و بعد، صحن انقلاب را طی کنم.
بعد از خداحافظی، چند قدم بیشتر دور نشده بودم که صدایش برم گرداند: «حاجآقا! دوتا دختر دم بخت دارم که برای جهیزیهشان ماندهام. دعا کن امامرضا(ع) درست کند.»