برات کربلا
ژوئن 11, 2007 در 17:25 توسط احمد عبدالهزاده مهنه
امروز داشتم تو صحن جامع قدم میزدم که دیدم یه آقای دشداشهپوش داره چیزی از توی مشما (به قول ما مشدیا پلاستیک) درمیآره و به مردم میده. جلو رفتم، دیدم تسبیح تربته. به هرکس یه تسبیح میداد و با غرور خاصی میگفت مال کربلاست. یکی هم قسمت ما شد.
با خودم گفتم: «آقا امروز تسبیح کربلا برام جور کرد. برات کربلا دادن هم براش کاری نداره.»