در محوطۀ بابالسلام به خدمت ایستاده بودم. بلندگو سر دوشم بود و با صدای ضبطشدۀ خادمی دیگر صدا میزد: «زائرین و مجاورین گرامی! جهت اقامۀ نماز جماعت به صحن کوثر مراجعه فرمایید.» پیرمرد باصفایی از راه رسید و گفت: «ئی…… بیشتر »
خدایا! با ما بر اساس فضل سهلگیرت رفتار کن، نه عدل سختگیرت! ******** روبهروی ورودیِ صحن کوثر داشتم شکلاتها را در جیبم جاسازی میکردم. فروشندۀ دکۀ نانرضوی چند شکلات دیگر هم به دستم داد: «بفرمایید. این هم برای تخفیفش.» کلی…… بیشتر »
لابد تعریف سادۀ «اثر پروانهای» را شنیدهاید: بالزدن یک پروانه در نقطهای از جهان، میتواند در نقطهای دیگر طوفانی به پا کند. این نظریه در حرم امامرضا علیهالسلام جور دیگری برایم معنا شد. ******** دوسه سالی میشد از دست باغ…… بیشتر »
داشتم از سر پاس برمیگشتم که ورودیِ صحن کوثر به هم رسیدیم. سید همکشیک مرثیهخوان که از هر فرصتی برای خواندن یا شنیدن مدح اهلبیت(ع) استفاده میکند، دیدار کوتاهمان را غنیمت شمرد: «یک دوبیتی بهعنوان تبرک بخوان.» بادی به غبغب…… بیشتر »
ـ حَجآقا، من سیدم. بفرمایید: اینم عیدی شوما. در آن گوشۀ ورودی صحن جامع به کوثر، دستش را آرام از زیر چادر بیرون آورد و هزارتومنی تانخوردهای را به دستم داد. به به! اولین دقیقههای سال ۱۳۹۵، عیدی از دست…… بیشتر »