شاید کمتر کسی باور کند که سیوهفتمین جشنوارۀ فیلم فجر علاوه بر سیمرغ بلورین، شکلات بلورین هم داشته است! ******** و سرانجام، نمردیم و داور هم شدیم؛ آنهم در جشنوارۀ بینالمللی فیلم فجر! قرار بود در بخش تجلی ارادۀ ملی،…… بیشتر »
وقتی امامرضا علیهالسلام زائر آمریکایی داشته باشد، ممکن است شکلات سیاسی هم نصیب زائرانش شود! ******** دوست آمریکاییام زائر قم و مشهد شده بود. دستبرقضا، من هم دوسه هفتهای تهران بودم و نتوانستم چنانکه باید و شاید، در خدمتش باشم. معجزه…… بیشتر »
«شکلات حرمی» را که در چکلیست وسایل سفر به تهران و قم علامت زدم، یادم بود که دو بسته نمک متبرک امامرضا(ع) را هم همنشین شکلاتها کردهام. یکی از بستهها در تهران نصیب همکارم شد: خواهری که مشتری پروپاقرص شکلاتهای حرمی…… بیشتر »
کیف و کولهپشتی را گذاشتم روی میز امانتداری تا بسپرمشان و با خیال راحت بروم در سیویکمین نمایشگاه کتاب تهران چرخ بزنم. خانم امانتگیر دستی به کوله کشید و پرسید: «چی هست توش؟» ـ لپتاپ و وسایل شخصی. ـ لپتاپ…… بیشتر »
زیاد در حرم میبینمش. شیرین میزند. سراغ خادمها میرود و بهاصرار، شکلات میخواهد. به یکیدو تا هم قانع نمیشود: ـ یکی دیگه هم بده! یکی دیگه! روزی توی بست شیخ طوسی به تورم خورد و همۀ شکلاتهای جیبم، شاید بیستسی…… بیشتر »
امامرضا(ع) بخواهد، در اتوبوس واحد هم میشود افطاری داد؛ آنهم شب قدر! اتوبوس خط ۱۲ که مَرکب خدمت شب نوزدهم شده بود، در ازدحام میدان شهدا به اذان مغرب خورد و زائران روزهدار را دقیقههایی در انتظار نگه داشت. شکلاتهای…… بیشتر »
از سالتحویل ۱۳۹۶ ساعتی گذشته بود. در ورودیِ صحن جمهوری، من مانده بودم و جیبهایی برآمده که ازدحام جمعیت نگذاشته بود شکلاتهایش را نثار زائران نوروزی امامرضا علیهالسلام کنم. باید هم زائران را شیرینکام میکردم و هم جوری سرشان کلاه…… بیشتر »
ـ حَجآقا، من سیدم. بفرمایید: اینم عیدی شوما. در آن گوشۀ ورودی صحن جامع به کوثر، دستش را آرام از زیر چادر بیرون آورد و هزارتومنی تانخوردهای را به دستم داد. به به! اولین دقیقههای سال ۱۳۹۵، عیدی از دست…… بیشتر »
شکلاتها هم خوشبخت میشوند اگر سرنوشتشان به حرم امامرضا(ع) گره بخورد. داشتم میرفتم حرم که سر راه، پسرعمه را دیدم. همان اول احوالپرسی، شکلاتی از جیبش درآورد و تعارف کرد. گرفتم و در جیبم گذاشتم، لابهلای «شکلاتهای حرمی». بعد، مُشتی…… بیشتر »
«از امامرضا بخواه که من را بازهم به زیارتش بطلبد.» این آخرین جملۀ صدیقه جمیله فرقان، تازهمسلمان آمریکایی مقیم ایران بود در اولین مصاحبهای که با او کردم. یک سال بعد، دست روزگار ما را در قم به هم رساند:…… بیشتر »