در آخرین کشیک ماه محرّم، کرونا پاسهایمان را یک بار دیگر سهساعته کرده بود: بهجای دوازده ساعت، فقط سه ساعت به خدمت بایستیم و از همانجا برگردیم خانه، بیناهار. البته من جزو گروهی بودم که همچنان دوازدهساعته کشیک میآمدند. پاس…… بیشتر »
ظهر عرفه، پیش از روانهشدن به کشیک فوقالعاده، رفتم سر یخچال تا خوردنیای گیر بیاورم و تهبندی کنم. ظرف گوجه و خیارشور از آن گوشه بهم چشمک زد. آه از نهاد برآوردم و گفتم: «فقط جای کالباسش خالی است!» بعد…… بیشتر »
شاید من هنوز به آن معرفت نرسیدهام. شاید واقعاً نوکر این درگاه نباید اینجا و آنجای حرم برایش فرقی داشته باشد. هرچه که هست، پس از ۱۰ سال خدمت در این درگاه، هنوز پُست «باغ رضوان» توی کَتم نمیرود. هنوز…… بیشتر »