دیشب توی حرم امامرضا علیهالسلام بارون قشنگی باریده بود و کف صحنها رو خیس کرده بود. دمدمای اذان صبح، با همکارم قرار گذاشتیم که اول اون بره برای نماز صبح و بعدش من. برای همین، پُست خودم رو در بست…… بیشتر »
خیلیها ازم میپرسن: «شده تا حالا توی حرم امامرضا(ع)، معجزهای از حضرت ببینی؟» لازم نیست حتماً به چشم ببینیم که خدا به آبروی آقا، مثلاً مریضی رو شفا داده. همینکه بعد از زیارت امامرضا(ع) حالِت دگرگون میشه و مقلّبالقلوببودن خدا…… بیشتر »
دیروز یه بندهخدای خوشروزی به پُستم خورد. منتظر تاکسی بودم برم حرم که یه پراید جلوی پام بوق زد و ترمز. چون عجله داشتم، بیمعطلی سوار شدم و دیدم که راننده، یه خانوم جوونه که یه آقا رو صندلی جلو…… بیشتر »
میخواهم وارد حرم امامرضا علیهالسلام شوم، بهاحترام میایستم که اذن دخول بگیرم: اللّهم انّی وقفت علی باب من ابواب بیوت نبیّک محمّد صلواتک علیه و آله و قد منعت النّاس ان یدخلوا الا باذنه فقلت «یا ایّها الّذین آمنوا لا…… بیشتر »
دیشب از حرم تماس گرفتند که امروز صبح، ساعت ۱۰ مراسم شکرگزاریه. هر سال، دهم تا هفدهم شوال رو به مناسبت سالروز ورود آقا امامرضا علیهالسلام به خراسان، «هفتۀ شکرگزاری خدمت در بارگاه منور رضوی» میگن و برنامههایی با حضور…… بیشتر »
اینجا حرم امامرضاست: آرامشگاه. امروز، بااینکه دوشنبه بود و روز پرزدن من تو حرم آقا، روز تلخی بود؛ چون بهخاطر عمل جراحی که داشتم، نه خودم تونستم خدمت امامرضا علیهالسلام باشم و نه خانومم، که این چند روز باید مثل…… بیشتر »
دیشب توفیقی اجباری دست داد تا شب سنگین نوزدهم ماه رمضون، ضربتخوردن امیرالمؤمنین علی علیهالسلام، توی حرم پسرش علیبنموسیالرضا(ع) باشم. از عصر به بعد، پیامکبارون شده بودم که التماس دعا. کشیک ما بعد از نماز مغرب و عشا شروع میشد……. بیشتر »
یکی از دوستان خواسته بود از حالوهوای حرم در ماه مبارک رمضان بنویسم. چشم. دیروز اولین خدمت رمضانی امسالم بود و مثل همیشه، بهیادموندنی. پیک خلوتی شاید بشه گفت که ماه رمضان اوج خلوتیِ حرمه؛ چون معمولاً مسافرت زائرا به…… بیشتر »
لابد میپرسید چه ربطی به هم دارند. عرض میکنم. این هفته ورودی صحن کوثر ایستاده بودم. بیرون این ورودی، سرویسهای بهداشتی هستند و از پشت سرویسها هم به خیابون امامرضا (تهران) و کوچهپسکوچههاش راه داره؛ بنابراین بعضیها از همون جا…… بیشتر »
این شعر رو دیروز خانومم از حرم هدیه آورد: ای به نثار مقدمت گوهر اشک دیدهام ای به فدای جان تو جانِ به لب رسیدهام من به بهای هستیام مهر تو را خریدهام نیست بهجز ولای تو مشی و مرام…… بیشتر »