«رجب» ماه امامرضا(ع)
ژوئن 21, 2010 در 11:01 توسط احمد عبدالهزاده مهنه
دوشنبۀ پیش، اول ماه رجب بود و باز هم خدا منت گذاشت و روزیم کرد که در این روز عزیز، همزمان با میلاد امام محمدبنعلیالباقر علیهماالسلام، در لباس نوکری، خدمت علیبنموسیالرضا علیهماالسلام مشرف بشم. این روزها هوای مشهد اونقدر گرمه که نمیتونم ادعا کنم لذت نوکری آقا، سختیهاش رو برام هموار میکنه. اون روز هم تونستم به مدد سایۀ ستونهای بابالجواد(ع) گرمای طاقتفرسای بعدازظهر رو تحمل کنم.
کیف میکردم که در اولین روز ماه زیارتی امامرضا علیهالسلام در خدمت آقا هستم و یادم اومد که شش سال پیش، سیزدهم همین ماه، آغاز خدمتم در حرم بود و ۱۳ رجب رو برام بهیادموندنی کرد. دو هفته بعدش هم جشن ازدواجمون بود و زندگی مشترکمون تقریباً با آغاز توفیق نوکریم همزمان شد.
بابالجواد(ع) این هفته هم مثل همیشه، مسیر رفتوآمد زائران زیادی بود. باز هم خانمها توی بازرسی خیلی اذیت میشدند و آقایون هم معطل اوتها. بعضیها آشکارا بدوبیراه میگفتند و حق هم داشتند. با وجود پیشبینی چند دفتر بازرسی در اون ورودی، برای اونهمه خانم فقط دو تا مأمور گذاشته بودند که اونها هم وظیفه داشتند علاوه بر خود خانمها، کیف و وسایلشون رو هم بگردند.
سر پست، آقای جوون خوشتیپ و خوشلهجهای پیشم اومد و سر صحبت رو باز کرد. مثل خیلیهای دیگه از چندوچون خادمشدن میپرسید و از رفتار خوب و مؤدبانۀ خدام آقا تقدیر میکرد. (خودستایی نشه! من فقط نقل میکنم.) اونقدر مجذوب لطف امامرضا(ع) شده بود که، برخلاف خیلی از زائران دیگه، حتی از برخورد خوب مغازهدارهای مشهدی هم تعریف میکرد! خلاصه، کلّی ذوق کرده بود و فکر میکرد نحوۀ برخورد با زائران رو بهطور رسمی به ما آموزش میدن. وقتی رفت، با خودم فکر کردم کاش بهش میگفتم: «این معجزۀ خود حضرته که اجازه نمیده زائراش با خاطرهای تلخ از مشهد برن.»
حسن ختام خدمت هم، زیارت شیرین رجبیه بود و مناجاتهای پرشور ماه رجب. انشاءالله همهتون در این ماه عزیز مهمون آقا بشید.