ـ جیبهایم را پُرتر کنم. امشب این شکلاتها بیشتر مشتری دارد. شب جمعه، ماه رجب، آنهم شب عید مبعث! سنگینی جیبهای پر از شکلات، آنهم بعد از پایان خدمت هفتگی در حرم امامرضاعلیهالسلام، کمرم را بیشتر خم میکرد زیر بار…… بیشتر »
دخترکوچولوی ایستاده در ورودی بابالرضا(ع)، برخلاف انتظار، چشمهایش را گرد کرده و با نگرانی به چشمانم زُل زده بود و شکلات را از دستم نمیگرفت. نه لباس فرم خدمتم اعتمادش را جلب میکرد، نه چوبپرم چشمش را گرفته بود و…… بیشتر »
معمولاً صدای گریۀ بچهها در حرم امامرضا علیهالسلام، مسیر خادمان حضرت را بهسمت صدا تغییر میدهد تا با درآوردن شکلاتی از جیب، کودک را آرام کنند. اما گریۀ آنروز در بست شیخ بهاء شدیدتر از همیشه بود. دخترک مادرش را…… بیشتر »
قبل از رفتن به حرم برای خدمت هفتگی، وارد بازار … شدم تا به رسم تقریباً همیشگی، جیبهایم را پر از شکلات کنم برای زائرانی که با همین مهربانی ناقابل، سرشار از شکر و شادی میشوند و دلشان با امام…… بیشتر »