چاق واقعی!
سپتامبر 3, 2016 در 21:54 توسط احمد عبدالهزاده مهنه
ورودی بست شیخ طوسی ایستاده بودم به خدمت. آقای زائری پیشم آمد که شاید به عمرم کسی به چاقی او ندیده بودم! سؤالی کرد و من هم راهنماییاش کردم.
از بخت خوش، عیال داشت از خدمت هفتگیاش به خانه برمیگشت و همان لحظه سررسید. با دیدن آن صحنه و در محضر امامرضا(ع)، دیگر دلش نیامد کت چسبیده به تنم را شاهد بگیرد و بهخاطر شکم گندهام، سرم غر بزند. اعتراف کرد: «نه! تو چاق نیستی! تو چاق نیستی!»