بازهم حلقۀ وصل
می 24, 2017 در 02:16 توسط احمد عبدالهزاده مهنه
حلقۀ وصل، بازهم حلقۀ وصل شد برای رساندن دلی به حاجتی.
هایهای خالصانۀ زائر بیمار و دلشکستۀ اصفهانی در چندقدمی بابالکاظم(ع)، خانم زائری را بهسمت ما کشاند. به حاجآقای زائر التماس دعا گفت و از من دربارۀ غذای حضرت پرسید:
ـ خواهرزادهام که آنجا ایستاده، پدر و مادرش را از دست داده و با ما زندگی میکند. از غصۀ پدر و مادرش اماس گرفته. هنوز هم غیر از من و خودش، کسی از این بیماری خبر ندارد. آن دخترهای همراهش هم نمیدانند. برای او غذای حضرت میخواهم.
از دستم چه برمیآمد؟ غذای خودم را که شوهر داده بودم! ناگهان یادم آمد که ما علاوه بر این غذای هشتِگی، یک سهمیۀ سالانه هم داریم. در ذهنم بود که هر روز، ژتون فردا را میدهند. بهشان قولی ندادم. فقط گفتم شاید برای فردا بتوانم کاری کنم. شمارههایمان را ردوبدل کردیم تا اگر معجزهای رخ داد، خبرشان کنم.
رفتم و از مسئولان آن بخش دربارۀ سهمیۀ سال ۱۳۹۶ پرسیدم. گفتند فقط دو غذا که ژتونش را همان روز میدهند. دو ژتون را توی جیبم گذاشتم و راه افتادم بهطرف خدمتگاهم در صحن هدایت. با دخترک یتیم بیمار تماس گرفتم تا از فلکهآب برگردد و بازهم حلقۀ وصل را در حرم امامرضا علیهالسلام برایم معنا کند.
برچسبها:اماس, بابالکاظم(ع), حرم امامرضا علیهالسلام, خادم امامرضا علیهالسلام, خاطرات خدمت, صحن جامع رضوی, صحن هدایت, غذای حضرت, کبوتر حرم