۰

نوروزیات

کاش می‌شد بشکنم!

مارس 25, 2014 در 10:28 توسط

کاش می‌شد بشکنم-کبوتر حرم-نوروز ۱۳۹۳

قبول! زائر امام‌رضا علیه‌السلام واقعاً اذیت می‌شد. بچه‌های انتظامات نماز هم باید زودتر دست‌به‌کار می‌شدند تا خواهران زائر مجبور نباشند پس از چند بار جابه‌جا شدن، یک بار دیگر هم برای سامان‌دادن صف‌های نماز جماعت مغرب و عشا از جایشان بلند شوند.

این خستگی و نابسامانی پیش از تحویل سال ۱۳۹۳ دلخوری‌ها و مقاومت‌هایی را در زائران صحن جامع رضوی به‌وجود آورده بود. بلندگوی دستی را به من دادند تا در بین صفوف راه بیفتم و خواهران را به صف‌های عقب‌تر هدایت کنم.

ولی آقای جوانی که در کنار زن و بچه‌اش نشسته بود، نه حاضر می‌شد خودش بلند شود و نه به همسرش اجازه می‌داد عقب‌تر برود. شاید من هم جای او بودم، با عصبانیت می‌گفتم: «نمی‌رم. مثلاً می‌خوای چی‌کار کنی؟ یه بلندگو دستش گرفته فکر کرده کسیه!» البته شاید او هم جای من بود، عصبانی می‌شد و زائر را به برخورد قهری و فرستادن به انتظامات تهدید می‌کرد.

تلخی آن برخورد اجباری هنوز در کامم مانده است. کاش فرصتی بود تا زانو بزنم و دست آن زائر خسته را ببوسم! لابد چنان تواضعی در دلش اثر می‌کرد و حرفم را راحت‌تر می‌پذیرفت. کاش می‌شد خودم را بشکنم!

Print Friendly, PDF & Email

دیدگاهتان را بنویسید