برای تشکر از آقا بابت قبول کفشهای کهنهام، رفتم طرف ضریح. یادم آمد که خواهری زائر در لحظات پس از سالتحویل ۱۳۹۵، نامهای بهم داده بود تا برسانم به رهبر که عصر اول فروردین در رواق امامخمینی(ره) سخنرانی میکرد. نامه…… بیشتر »
ممنوع است؛ ولی نشستم روی آن صندلی سنگی در ایوان شرقی صحن جامع. پاهام دیگر قوت نداشت. هنوز نفسی چاق نکرده بودم که پدری با دختر چندساله و کودکی به بغل آمدند و نزدیکم ایستادند. وای! حال نداشتم پا شوم…… بیشتر »
عصرانه را توی مشما گذاشتم و مشما را توی یخچال آسایشگاه. اذان مغرب آخرین روز ماه شعبان به افق حرم امامرضا علیهالسلام ساعت هشت و هشت دقیقه بود و به دستور مسئول کشیک، باید همان سر پست، ورودی نواب صفوی…… بیشتر »
دنیا خیلی کوچک است. این را در حرم امامرضا علیهالسلام بهتر حس میکنی، وقتیکه میبینی ضابطیان و کاشانی پس از ۲۲ سال، همدیگر را در حرم پیدا میکنند و تازه میفهمند که همکشیک شدهاند. پس از ۲۲ سال که کاشانی،…… بیشتر »
مثل همیشه دیر رسیده بودم؛ ولی شب میلاد اباعبدالله علیهالسلام که نمیشد بیشکلات به حرم پاگذاشت. یکراست رفتم سراغ همان شکلاتفروشی و همان شکلاتهای همیشگی خودم و غرزنان به فروشنده پیشنهاد کردم: ـ من جای شما بودم، دوشنبۀ هر هفته،…… بیشتر »
طوطی مهماندوست: این نه عنوان حکایتی است از مثنوی مثل «طوطی و بازرگان»، نه تخلص شاعری، نه اسم مستعار نویسندۀ معروفی. اسم پیرزنی است، کنده بر قبری در بهشتنبی(ص) تربتجام. همان که ما بهش میگفتیم «بیبیرحمتی». از همان پیرزنها که…… بیشتر »
پایم که به ایوان غربی صحن جامع رسید، چشمم به سکویی سنگی افتاد که آن گوشۀ ایوان برای استراحت گذاشتهاند. خوشحال شدم که اگر پا و کمرم یاری نکرد، میتوانم بنشینم و نفسی چاق کنم. چند دقیقهای نگذشته بود که…… بیشتر »
ایوان غربی صحن جامع ایستاده بودم به خدمت که سیچهل دختر دبستانی را از بخش «کبوترانه» آوردند و ایستاندند تا کیکهای متبرکشان را بخورند. خلوتی اردیبهشت بهانهای شد تا جلوتر بروم و به دنیای زنان کوچک سرزمینم نزدیکتر شوم. چند…… بیشتر »
روز میلاد گلپسر، چه باران عاشقانهای میبارید در حرم مهربان پدر! سرماخوردگی روز بعد را بهجان خریدم و رفتم زیر باران که تصویر بگیرم از این عشقبارش. پرشهای تصویر، زیر سر این گوشی فکسنی است که هی میخواهد خجالتم دهد……. بیشتر »
مشهد که هستی، اگر معتکف هم نباشی، روز آخر اعتکاف ماه رجب خودت را به حرم میرسانی تا هم در وفات زینب کبریٰ سلاماللهعلیها اشک بریزی و هم از اعمال امداوود محروم نمانی. پانزدهم رجب پارسال، دوشنبه بود و من…… بیشتر »