در ایام کرونازدۀ دهۀ کرامت، کشیکم به پایان رسیده بود. دوستی از کشیک شب، کنارم نشست و کلی لطف و تشویق نثار کبوتر حرم کرد. بعد، ازم خواست وقتی میخواهد برای افشاندن گلاب حضرت بهمیان زائران برود، ازش چند عکس…… بیشتر »
مادرم گاهی بهم میگوید: «تو گنجشکروزی هستی مادرجان! با اینهمه ایندر و آندر زدن، چیزی گیرت نمیآید!» ******** عصر هفدهم ماه رمضانی که کرونا علاوه بر دهان، دست و پای مردم را هم بسته بود، داشتم در بستِ بهظاهر بیزائرِ…… بیشتر »
عصر چهارشنبه، ۱شهریور۱۳۹۶ و اول ذیالحجه، در بست شیخ طبرسی خدمت میکردم و عنایت میجستم. دو جوان شاد و شنگول بهطرفم آمدند. لهجهشان به جنوبی میزد: ـ آقا! افتخار میدی یه عکس باهاتون بگیریم؟ ـ خواهش میکنم. فقط زود بگیر…… بیشتر »