آدرس عوضی
دسامبر 4, 2012 در 11:29 توسط احمد عبدالهزاده مهنه
چند لحظه بعد از بیرونآمدن از حرم امامرضا علیهالسلام و شکر خدا و تشکر از آقا بهخاطر توفیق خدمت این هفته، صندلی اول اتوبوس خط دوازده، مرکب بازگشتم به خانه شده بود. چشمم به جوانی در صندلی کنارم افتاد که داشت با بیانی خیلی شیک و باکلاس، به خانمی زائر آدرس میداد: «تا چهارراه خیام بالای بیست ایستگاه مانده است.» با یک حساب سرانگشتی دستم آمد که نباید تا چهارراه خیام اینهمه فاصله باشد. به جوان گفتم: «فکر نکنم بیست ایستگاه مانده باشد.» با اعتمادبهنفس کامل گفت: «چرا آقا. بیا بشماریم.» «چهارراه شهدا، میدان شهدا»ی من را قطع کرد و قاطع گفت: «نه آقا! الان خودم برایتان میشمارم: یک، دو، سه…، هشت. هشت تاش را که من شمردم». گفتم: «ولی تا بیست تا هنوز خیلی مانده!» جواب داد: «نه دیگر! نُه، ده، یازده. یازده تاش را که من شمردم. حتماً بالای بیستتاست.» پاپیچش نشدم؛ بهویژه وقتی که از رفتارهای بعدیاش فهمیدم اساساً تعادل درستوحسابی ندارد.
با خودم ایستگاهها را یکییکی، و محض احتیاط دوسه بار، شمردم و دیدم با احتساب نقاطی که راننده از سر لطف، شاید خارج از ایستگاه هم نگه دارد، تا مقصد آن خانم زائر، دوازده ایستگاه فاصله است. با خودم گفتم: «اگر آن خانم بر اساس حرف این آقا خیالش راحت باشد و چند ایستگاه بعد از مقصد پیاده شود، آنهم این موقع شب، تکلیفش چیست؟» دیدم بعضیها چه راحت آدرس عوضی میدهند. یادم آمد از کسانی که در عرصۀ معارف هم آدرس عوضی میدهند و خیلی از مردم باور میکنند.
آدرس عوضی میدهند ها! حتی در چندقدمی حرم امامرضا(ع)؛ حتی گاهی توی حرم امامرضا(ع)!