نمک متبرک
جولای 16, 2018 در 08:08 توسط احمد عبدالهزاده مهنه

«شکلات حرمی» را که در چکلیست وسایل سفر به تهران و قم علامت زدم، یادم بود که دو بسته نمک متبرک امامرضا(ع) را هم همنشین شکلاتها کردهام. یکی از بستهها در تهران نصیب همکارم شد: خواهری که مشتری پروپاقرص شکلاتهای حرمی است. روز بعد، بهم پیام داد:
سلام بر خادم امامرضا علیهالسلام.
بابت شکلات و نمک ممنونم. اما چه سرانجامی داشت این نمک و نصیب چه کسی شد!
امشب که برای نماز مغرب رفته بودم مسجد سیدالشهداء(ع)، خادم مسجد نشست بغلدستم و شروع کرد به درددلکردن، مثل همیشه. زن و شوهر اهل کرمانشاه هستند و از سادات طباطبایی. سر ماجرایی رفته حرم امامرضا(ع) و از حضرت خواسته حاجتش رو برآورده کنه و بشه خادم مسجد. حضرت هم طبق معمول و زودتر از زمانی که این خانم انتظارش رو داشته، حاجترواشون کرده و حالا خادم مسجد سیدالشهداست.
الان دو تا حاجت بزرگ داره: بره زیارت امامحسین علیهالسلام. میگه از دوازدهسالگی آرزوم بوده. و حاجت دیگهش اینه که همسرش دوام بیاره توی این شهر پرآشوب و بتونه نذرش رو ادا کنه و شرمندۀ امامرضا نشه.
بستۀ نمک رو از دستم گرفت و شروع کرد به رازونیاز با امامرضا علیهالسلام.
جواب دادم:
سلام. بهبه! چه خاطرهای دربیاد از این بستۀ نمک!
از شما چه پنهان، نمک رو از مشهد به نیت کس دیگهای برداشته بودم! اون روز دلم چرخید و سپردمش به شما. حالا هم که قسمت این خادمۀ سیده شد. شما هم شریکید در این خادمی. اجر خادمیتون با حضرت مخدوم.
نوشت:
راستش دیشب از دفتر رفتم مسجد. بعد از نماز. خواستم نمک رو بدم به خانمی که حکم مادربزرگ داره برام و بهم تسبیح تربت داده بود. اما مردد بودم بدم به ایشون یا بدم به خادم مسجد. نهایتاً تصمیم گرفتم بدم به همون خانم، اما یادم رفت! امشب نمک رو بردم که بهشون بدم، اما نیامده بودن! نمک رو دادم به خانم حسینی (خادم مسجد) و فهمیدم روزیِ ایشون بوده.
اگر بدونید چه دلی شاد کردین امشب!
برچسبها:تهران, حرم امامرضا علیهالسلام, خادم امامرضا علیهالسلام, خاطرات خدمت, شکلات, قم, کبوتر حرم, نمک متبرک