برجام
ژانویه 13, 2019 در 00:55 توسط احمد عبداللهزاده مهنه
گاهی با صدای بلند، از مسافرانشان صلوات میگیرند: «خشنودی آقا علیبنموسیالرضا بلند صلوات! سلامتی و فرج آقا امام زمان صلوات! شفای همۀ مریضها صلوات ختم کن!» گاهی دم میگیرند: «ای صفای قلب زارم، هرچه دارم از تو دارم / تا قیامت ای رضا جان، سر ز خاکت برندارم… .» گاهی صلوات خاصه میخوانند. خادمانی که زائران خسته و ازپافتادۀ امامرضا علیهالسلام را با زائربر جابهجا میکنند، دوست دارند سفر کوتاه زائر در حرم، کوتاهتر شود و دلش آمادهتر. گاهی زائران سواره هم سر ذوق میآیند و بیتی میخوانند یا از همسوارانشان صلواتی میگیرند. با همۀ اینها، هیچ گمان نمیکردم که روزی از زائربر، کلمۀ «برجام» به گوشم برسد!
********
در خنکای صبحگاهی دیماه، که هنوز نقارهخانه خبر سرزدن آفتاب را به گوش شهر نرسانده بود، راهیِ خدمتگاهم بودم در دفتر نعیم رضوان. قرار بود بازهم لبخند زائرانی را تماشا کنم که دعوتنامۀ غذای حضرت روزیشان میشود.
من بهطرف گوشۀ صحن غدیر میرفتم و او بهسوی بابالجواد(ع) درحرکت بود. تقریباً وسط صحن غدیر به هم رسیدیم. آرام و نرم از کنارم گذشت و این چند کلمۀ درشت را از زبان زائری زائربرسوار به گوشم رساند: «… کسانی که با امضای برجام، خیانت کردند به این ملت… .»
اول صبح، اول آن کشیک امیدنشان، اعصابم پاک ریخت به هم:
خب زائر عزیز! آقای خوشسلیقه! دورت بگردم! برجام، خوب یا بد: حرم که جای بیانیهخواندن نیست. شاید در بین همین سرنشینها، زن و بچۀ مذاکرهکنندههای برجام نشسته باشند. آنها چه گناهی کردهاند؟! آمدهاند نماز صبحشان را خواندهاند، زیارتشان را کردهاند، از محضر امام، آرامش گرفتهاند، حالا هم باید از شما فحش بشنوند! اینجا حرم امام رئوف است ها!
پ.ن. دربارۀ زائربرهای حرم امامرضا علیهالسلام، اینجا بیشتر بخوانید.
برچسبها:بابالحواد(ع), برجام, حرم امامرضا علیهالسلام, خادم امامرضا علیهالسلام, خاطرات خدمت, زائربر, صحن غدیر, کبوتر حرم, نعیم رضوان