دستبوس!
جولای 14, 2019 در 07:59 توسط احمد عبدالهزاده مهنه
از پابوس تا دستبوس راه درازی نیست!
********
عصر یکی از روزهای تابستان، مادری پیر را در صحن جامع سوار ویلچر کرده بودم. معمولاً در مسیر چرخرانی، با زائران حرف میزدم یا برایشان دعایی یا مدحی میخواندم تا حوصلهشان سر نرود:
ـ از کجا تشریف آوردهای مادر؟
ـ از بوشهر.
ـ با کی آمدهای؟
ـ با هیچکی. با خدا!
درددل کرد که تنهاست و پسرش شهید شده. به مقصد که رسیدیم، تا به خودم بیایم، مادر شهید دستم را بوسیده و دور شده بود!
برچسبها:امداد زائر, بوشهر, پابوس, چرخ, حرم امامرضا علیهالسلام, خادم امامرضا علیهالسلام, خاطرات خدمت, خدمت افتخاری, دستبوس, شهید, صندلی چرخدار, کبوتر حرم, کشیک, ویلچر