۰

همه‌چیات

بین‌الحرمین

نوامبر 8, 2018 در 03:31 توسط

کبوتر حرم-خاطرات خدمت افتخاری در حرم امام‌رضا علیه‌السلام-بین‌الحرمین

دل‌تنگ از پایان خدمتی دل‌چسب در موکب «حسین، عشق بین‌المللی» در بین‌الحرمین نجف و کربلا، دل‌خوش بودم به خدمت دوباره در بارگاه ارباب مهربانم امام‌رضا علیه‌السلام؛ آن‌هم شب چهل‌وهشتم، شهادت رسول‌الله صلی‌الله‌علیه‌وآله و امام‌حسن مجتبی علیه‌السلام. اما گرفتاری و کم‌توفیقی، عزیمت سحرگاهی به حرم را آن‌قدر به تأخیر انداخت تا به لوحه‌نویس کشیک پیامک بزنم: «سلام یوسف جان. من تا ظهر می‌رسم ان‌شاءالله.» و باز، گرفتاری و کم‌توفیقی آن‌قدر معطلم کرد که روز از نیمه هم بگذرد و کشیک به ساعت‌های آخرش نزدیک شود.

از باب‌الجواد(ع) تا باب‌الکاظم(ع) به خودم سرکوفت می‌زدم:

بعد از دو هفته مرخصی، حالا با این‌همه تأخیر! لابد الان یوسف جلویم را می‌گیرد و مثل همیشه، برادرانه نصیحتم می‌کند: «به کارت سروسامان بده. برنامه‌ات را منظم کن. مرخصی‌هات زیاد شده ها! برایت غیبت رد می‌شود… .» چه کنم با این بی‌سروسامانی؟ جوری بروم که کسی نبیندم و ترکش کمتری نصیبم شود!

بدتر از این نمی‌شد: ساعت ۱۴:۴۱ که به آسایشگاه قدم گذاشتم، خود مسئول کشیک از دور نمایان شد! دست‌ها را در هوا تکانی داد و از همان دور صدا را بلند کرد: «این چه وقت آمدن است؟!» هیچ جوابی نداشتم. خودم را آماده کردم برای انواع ترکش‌ها. ولی نزدیکم که رسید، ناگهان ورق برگشت: «کربلا بودی؟!» و لبخند من و آغوش او و روبوسی و زیارت‌قبول و… . پرسید: «ناهار خورده‌ای؟» صبحانه هم نخورده بودم. گفت: «اول بفرما ناهارت را بخور. ساعت چهار هم برو بست شیخ حرّ عاملی.»

به همین راحتی، فقط یک کلمۀ «کربلا» رمز عملیات دل‌گشایی‌ام شد. یادم آمد که در کربلا هم به همین راحتی، یک کلمۀ «امام‌رضا» چقدر آشنایی به بار می‌آورد و عزت و احترام برایم می‌خرید!

یا اباعبدالله! یا امام‌رضا! چقدر شرمنده‌ام می‌کنید با این‌همه لطف و عنایت در این بین‌الحرمین مشهد و کربلا!

پروندۀ این خاطره، به‌گمان بی‌معرفت من همین جا بسته شده بود که شام حضرت هم روزی‌ام شد و شرمنده‌ترم کرد.

 عکس هوایی از جادۀ نجف‌کربلا در ایام اربعین

Print Friendly, PDF & Email

برچسب‌ها:, , , , , , , , , , , , ,

دیدگاهتان را بنویسید