همه سیراب
سپتامبر 8, 2019 در 09:49 توسط احمد عبدالهزاده مهنه
باغ رضوان در عصر نوزدهم ماه رمضان، همچنان پروانهباران بود. در آن ساعتهای پایانی کشیک، اثر پروانهای هنوز باقی بود و با دلم بازی میکرد.
دمی نشستم تا نفسی بگیرم. پروانهها بازهم قاب چشمم را پر کردند. چند قدم آنسوتر، فرودگاه محبوبشان بود: قطعهای که آب در دلش جمع کرده بود. پروانهها شادان و رقصان میآمدند و مینشستند و تشنگی خرداد را فرو مینشاندند یا دستکم، صحنۀ آبنوشیدن را به نمایش میگذاشتند.
گرم تماشایشان بودم که ناگهان، بیت محتشم برایم روضهخوان شد:
بودند دیو و دد همه سیراب و، میمکید
خاتم ز قحط آب، سلیمان کربلا
شنبه، ۱۹ رمضان ۱۴۴۰ / ۴ خرداد ۱۳۹۸
برچسبها:آب, اثر پروانهای, باغ رضوان, پروانه, حرم امامرضا علیهالسلام, خادم امامرضا علیهالسلام, خاطرات خدمت, خدمت افتخاری, شب قدر, عاشورا, عطش, کبوتر حرم, کربلا, کشیک, ماه رمضان, محتشم کاشانی