در صحن انقلاب، کیفم را به زائر شامنخوردۀ حضرت دادم تا زیر چادرش ببرد و غذای حضرت را طوری بردارد که آه حسرت دیگر زائران را بر نخیزاند. دستهای جستجوگرش به بطری کوچکی پر از اسپند خورد. گفتم: «از آن…… بیشتر »
باغ رضوان در عصر نوزدهم ماه رمضان، همچنان پروانهباران بود. در آن ساعتهای پایانی کشیک، اثر پروانهای هنوز باقی بود و با دلم بازی میکرد. دمی نشستم تا نفسی بگیرم. پروانهها بازهم قاب چشمم را پر کردند. چند قدم آنسوتر،…… بیشتر »
چه توفیقی از این بهتر که شب بیستوسوم ماه رمضان، به یادت بیاورند که خیلی عقبی؟ خیلی عقب! افطاری را در رواق غدیر نوش جان کرده بودیم؛ بادقت که هیچچیز از قلم نیفتد: نان و پنیر و سبزی، خرما، سوپ،…… بیشتر »
امامرضا(ع) بخواهد، در اتوبوس واحد هم میشود افطاری داد؛ آنهم شب قدر! اتوبوس خط ۱۲ که مَرکب خدمت شب نوزدهم شده بود، در ازدحام میدان شهدا به اذان مغرب خورد و زائران روزهدار را دقیقههایی در انتظار نگه داشت. شکلاتهای…… بیشتر »
توی آسایشگاه دراز کشیدهام، هلاک از خستگی و تشنگی. پاهام را هم دراز کردهام روی سردکن تا هوا بخورد. دو قدم آنطرفتر، همکشیکم گوش مفت گیر آورده و دارد کیلوکیلو نظریههای روانشناسی میدهد: استراتژی انتخاب، لِیدی، شرایط استِیبل و… ……. بیشتر »
امامرضایی دیگر: هم خطاپوشی و هم اهل «چشمپوشی». صبح ماه مبارک رمضان ایستاده بودم به خدمت در کفشداری ۱۳، بست شیخ بهایی. حاجی تدینی، همکشیک چندینساله که حالا به بخش دیگری رفته، ایستاد برای سلاموعلیک. بعد، انگار ناگهان کشف تازهای…… بیشتر »
چه مبارک سحری بود و چه مبارک سحریای! مامان پرسید: ـ سحری همین جا میخوری یا شب میروی حرم؟ ـ نه، همین امشب بروم بهتر است. بعد از سحر سنگین میشوم. و به راه افتادم تا بروم دوسه ساعتی در…… بیشتر »
هرسال، کشیک فوقالعادۀ عید فطر حسرت شرکت در نماز عید باشکوه حرم را بر دلمان میگذاشت. امسال، نشستن زائران در مسیر بست شیخ حر عاملی همزمان با برخاستن ندای «الصلوه! الصلوه!» توفیق اجباری به وجود آورد تا ما هم در…… بیشتر »
چشم برزخی ندارم؛ ولی آن شب بهتجربه دیدم که بارگاه علیبنموسیالرضا علیهماالسلام فرودگاه فرشتههاست. فقط فرشتهها میتوانند بیدغدغه یک دل سیر زیارت کنند: نه به دستشویی احتیاج پیدا میکنند تا مجبور باشند صدها متر دور بزنند و تازه، با صفهای…… بیشتر »
بست شیخ حر عاملی، زیر سایۀ نقارهخانۀ بینوا به احترام شب بیستوسوم ماه رمضان، پررفتوآمدتر از همیشه بود. شبزندهداران بیداردل نه خودشان از مراسم چیزی میفهمیدند و نه میگذاشتند دیگران بهرهمند شوند. بازار برخورد محرمونامحرم هم که بماند. هرچه هم…… بیشتر »