در صحن انقلاب، کیفم را به زائر شامنخوردۀ حضرت دادم تا زیر چادرش ببرد و غذای حضرت را طوری بردارد که آه حسرت دیگر زائران را بر نخیزاند. دستهای جستجوگرش به بطری کوچکی پر از اسپند خورد. گفتم: «از آن…… بیشتر »
مهدی جهاندار، شاعر اصفهانی، در غزلترانهای رضوی بهطنز گفته بود: یا امامرضا! به خادمت بگو چرا فقط شکلاتاشُ به بچههای کاروون میده؟! بهش پیام دادم که ما به آدمبزرگها هم شکلات میدهیم! چند خاطرۀ خادمانۀ شکلاتی هم برایش فرستادم و…… بیشتر »
باغ رضوان در عصر نوزدهم ماه رمضان، همچنان پروانهباران بود. در آن ساعتهای پایانی کشیک، اثر پروانهای هنوز باقی بود و با دلم بازی میکرد. دمی نشستم تا نفسی بگیرم. پروانهها بازهم قاب چشمم را پر کردند. چند قدم آنسوتر،…… بیشتر »
لابد تعریف سادۀ «اثر پروانهای» را شنیدهاید: بالزدن یک پروانه در نقطهای از جهان، میتواند در نقطهای دیگر طوفانی به پا کند. این نظریه در حرم امامرضا علیهالسلام جور دیگری برایم معنا شد. ******** دوسه سالی میشد از دست باغ…… بیشتر »
چه توفیقی از این بهتر که شب بیستوسوم ماه رمضان، به یادت بیاورند که خیلی عقبی؟ خیلی عقب! افطاری را در رواق غدیر نوش جان کرده بودیم؛ بادقت که هیچچیز از قلم نیفتد: نان و پنیر و سبزی، خرما، سوپ،…… بیشتر »
چشم برزخی ندارم؛ ولی آن شب بهتجربه دیدم که بارگاه علیبنموسیالرضا علیهماالسلام فرودگاه فرشتههاست. فقط فرشتهها میتوانند بیدغدغه یک دل سیر زیارت کنند: نه به دستشویی احتیاج پیدا میکنند تا مجبور باشند صدها متر دور بزنند و تازه، با صفهای…… بیشتر »
بست شیخ حر عاملی، زیر سایۀ نقارهخانۀ بینوا به احترام شب بیستوسوم ماه رمضان، پررفتوآمدتر از همیشه بود. شبزندهداران بیداردل نه خودشان از مراسم چیزی میفهمیدند و نه میگذاشتند دیگران بهرهمند شوند. بازار برخورد محرمونامحرم هم که بماند. هرچه هم…… بیشتر »
درددلهای سوپآشام به گوش هرکس نرسیده باشد، به گوش امیرالمؤمنین(ع) رسیده بود، چون وقتی بعد از مراسم احیای شب بیستویکم برای تعیین پاس به آسایشگاه رفتیم، ژتونهای سحری منتظر بودند تا نوکران حضرت را پس از یک سال، بر سر…… بیشتر »