۰

چه مبارک سحری‌ای بود!

  احمد عبداله‌زاده مهنه      همه‌چیات      27 می, 2017

چه مبارک سحری بود و چه مبارک سحری‌ای! مامان پرسید: ـ سحری همین جا می‌خوری یا شب می‌روی حرم؟ ـ نه، همین امشب بروم بهتر است. بعد از سحر سنگین می‌شوم. و به راه افتادم تا بروم دوسه ساعتی در…… بیشتر »

۰

زور پدر، زور پسر

  احمد عبداله‌زاده مهنه      همه‌چیات      5 آگوست, 2014

درددل‌های سوپ‌آشام به گوش هرکس نرسیده باشد، به گوش امیرالمؤمنین(ع) رسیده بود، چون وقتی بعد از مراسم احیای شب بیست‌ویکم برای تعیین پاس به آسایشگاه رفتیم، ژتون‌های سحری منتظر بودند تا نوکران حضرت را پس از یک سال، بر سر…… بیشتر »