کربلای ما چه شد؟
سپتامبر 24, 2021 در 16:03 توسط احمد عبدالهزاده مهنه

چند هفته بود که در لحظههای خدمت و زیارت، یک قطره اشک هم بر گونهام نازل نمیشد. خشکسالیِ چشم لابد از خشکحالی دل آب میخورد.
جلوی دفتر نعیم رضوان به خدمت ایستاده بودم و دلشورۀ همین قحطیِ اشک را داشتم. ناگهان و بیمناسبت، چند بیت به یادم آمد و زمزمهام شد:
از نفسهایم دوباره آه دارد میرسد
وقت دیدار گدا و شاه دارد میرسد
بوی عطر سیب ثارالله دارد میرسد
«نیمۀ ماه رجب از راه دارد میرسد
کربلای ما چه شد؟ دستم به دامان نجف!»*
روزهای اول ربیعالثانی بود و هنوز کو تا نیمۀ ماه رجب! ولی روضه که شب و روز نمیشناسد. داغ کربلا که مناسبت نمیخواهد. اشک میریختم که در این روزگار کرونازده، «کربلای ما چه شد؟ دستم به دامان نجف!»
۲۹ آبان ۱۳۹۹
* محمدجواد شیرازی، تضمینی از غزل علیاکبر لطیفیان
برچسبها:اربعین, اشک, حرم امامرضا علیهالسلام, خادم افتخاری, خادم امامرضا علیهالسلام, خاطرات خدمت, خاطرات خدمت افتخاری, خدمت افتخاری, ربیعالثانی, رجب, روضه, شعر, شعر آیینی, علیاکبر لطیفیان, غزل, کبوتر حرم, کربلا, کرونا, کروناویروس, کشیک, ماه رجب, محمدجواد شیرازی, مرثیه, نجف, نعیم رضوان, نیمۀ رجب